تفکر بازدارنده و تفکر سازنده
تفکر بازدارنده و تفکر سازنده
دکتر امیل کوئه پزشک و روانشناس فرانسوی بنیانگذار قوانین سهگانه تلقین در قانون دوم تلقین خود میگوید اگر باور داشته باشید که انجام دادن کاری غیرممکن است و تلاش کنید تا آن کار را انجام دهید، شما هر چقدر هم تلاش کنید چون باور دارید نمیشود، پس تلاش شما بینتیجه است و در عمل هم انجام آن کار غیرممکن خواهد بود.
انواع تفکر در رابطه با اتفاقات زندگی
تفکر بازدارنده
انسانها از نظر تفکر به دو گروه تقسیم میشوند. بیشتر مردم این تفکر را دارند که زندگی ما را سرنوشت میسازد و ما هیچگونه تصرف و دخالتی در ساخته شدن زندگیمان نداریم.
کافی است نگاه شما به زندگی و ساخته شدن زندگیتان اینگونه باشد که ما نمیتوانیم زندگیمان را تغییر دهیم و هرآنچه را که در زندگی تجربه میکنیم ساخته و پرداخته سرنوشت ما است. اگر اینگونه فکر کنید به واقع شما هیچ تصرفی در ساخته شدن زندگیتان نخواهید داشت.
افرادی که در زندگی، خودشان را مانند قربانی تصور میکنند و باور دارند که اسیر سرنوشت هستند در گروه افرادی هستند که تفکر بازدارنده دارند. آنها فکر میکنند اگر اتفاقی در زندگیشان افتاده و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است، به دلیل ظلمی است که شده و دنیا با آنها مثل یک قربانی رفتار کرده است.
انسان اسیر قفس خودساخته میشود
افرادی که خود را ماننده قربانی تصور میکنند خودشان را مانند فردی میبینند که اسیر و گرفتار پیامدها و اتفاقات زندگی شده است. آنها خود را اینگونه میبینند که هیچ نقشی در تغییر این زندگی و اتفاقات آن ندارند و محکوم به زندگی بازنده خود هستند.
به این تفکر که در آن مردم خود را قربانی سرنوشت تصور میکنند و خود را به عنوان شخصی که اسیر زندگی است میبینند، تفکر بازدازنده میگویند. تفکر بازدازنده تفکری است که انسان از ایجاد هرگونه تغییری باز می دارد.
به این نوع تفکر به این دلیل تفکر بازدارنده میگویند که صاحب این تفکر به واسطه داشتن این نوع تفکر خود را دست و پا بسته میداند و چون اینگونه فکر میکند پس به این نتیجه میرسد که نمیتواند هیچ تغییری در زندگیاش ایجاد کند.
نوع نگاه این افراد به جهان مانند نگاه پرنده است به قفسی که در آن اسیر است. با این تفاوت که انسان اسیر قفسی است که با تفکر خود ساخته است و پرنده گرفتار قفسی است که دیگران ساختهاند.
اگر بخواهیم انسانی که صاحب تفکر بازدازنده است را با پرندهای که اسیر قفس است مقایسه کنیم میتوانیم انسان صاحب این تفکر را ضعیفتر از آن پرنده اسیر ببینیم. چون پرنده اسیر برای آزادی خود تلاش میکند ولی انسان صاحب این تفکر چون فکر میکند نمیشود هیچ تلاشی برای تغییر خود و زندگیاش انجام نمیدهد.
با باور منفی نتیجه مثبت به دست نمیآید
با نگاه خوشبینانه انسانی که تفکر بازدازنده دارد اگر هم بخواهد در زندگی و دنیای خود تغییری ایجاد کند چون این باور را دارد که نمیتواند زندگیاش را تغییر دهد، با تلاش خود نمیتواند هیچ نوع تغییری در زندگیاش ایجاد کند.
قانون اثر متضاد دکتر امیل کوئه میگوید اگر انسان باور داشته باشد که نمی تواند کاری را انجام بدهد و برای انجام آن کار تلاش کند چون باور دارد که نمیتواند پس تلاش او بی نتیجه خواهد بود. این قدرت باور و نوع تفکر اوست که اجازه هیچ نوع تغییری را در زندگیاش نمیدهد.
پیشنهاد میکنم برای درک بهتر موضوع باور مقاله باور چیست؟ را مطالعه بفرمایید.
تفکر سازنده
برعکس مردمان نوع اول که تفکر بازدارنده دارند افرادی هم هستند که تفکرشان متفاوت است. مردمان دسته دوم با این تفکر که زندگی و سرنوشت در دستان خود آنها است زندگی میکنند.
افرادی که تفکر سازنده دارند اینگونه فکر میکنند که همه اتفاقات زندگی را خودشان را ایجاد میکنند و چون فکر میکنند که ساخته شدن و تغییر زندگیشان با فکر و عملکرد خودشان امکانپذیر است، پس اگر اتفاقات زندگی را متفاوتتر از آنچه که میخواهند تجربه کنند، میتوانند آن را تغییر دهند.
در این نوع تفکر، فکر و باور قدرتمندی پشت عملکردها و رفتارهای افراد وجود دارد که میتواند قدرت و خلاقیت بیشتری برای ایجاد تغییر در آنها ایجاد کند. آنها خود را مانند معماری در برابر زندگیشان میبینند که توانایی معماری زندگیشان را دارد. اجازه دهید مثال دیگری بزنیم…
افراد صاحب تفکر سازنده مانند نقاشی هستند که زندگیشان را قبل از اینکه روی بوم زندگی نقاشی کنند آن را در ذهن خود تصور میکنند.
تفاوتهای تفکر بازدارنده و تفکر سازنده
افرادی که تفکر سازنده دارند با افرادی که تفکر بازدارنده دارند هم از نظر برنامههای ذهنی و هم از نظر کیفیت زندگی با هم کاملا متفاوت هستند.
۱- افرادی که تفکر بازدارنده دارند خود را قربانی دست سرنوشت میدانند
افرادی که تفکر بازدارنده دارند در اتفاقات و شرایط زندگی همیشه نقش قربانی را بازی میکنند. اما افراد موفقی که تفکر سازنده دارند این باور را دارند که اتفاقات زندگی ساخته افکار و اندیشههای خود آنها است.
افرادی که تفکر سازنده دارند این باور را دارند که میتوانند زندگیشان را در هر شرایطی به هر شکلی که دلشان بخواهد تغییر دهند. اگر اتفاقات زندگیشان را دوست ندارند میتوانند به گونهای دیگر زندگی کنند.
۲- افرادی که تفکر سازنده دارند مسئولیت کل زندگیشان را میپذیرند
افرادی که تفکر بازدارنده دارند بر این باور هستند که هیچگونه مسئولیتی در قبال زندگی خود ندارند. آنها خود را اتفاقات زندگی جدا میبینند و میگویند: ما نمیتوانیم زندگیمان را کنترل کنیم و کنترل زندگی و اتفاقات آن از اختیار ما خارج است. آنها با این باور از کلیه مسئولیتهای زندگی شانه خالی میکنند.
۳- افرادی که تفکر بازدارنده دارند افرادی تنبل و بیتحرک هستند.
افرادی که تفکر بازدارنده دارند افرادی تنبل هستند که دوست ندارند اقدامی انجام دهند. این تفکر میتواند بهانهی برای فرار از اقدام و عمل باشد تا بتوانند بر تنبلیهای خود بیافزایند. ذهن بازیگوش انسان در همه حال دنبال فرار از سختیها و مسئولیتها است.
بنابراین این نوع تفکر را انتخاب میکند که خود را از انجام کارهایی که نیاز به انرژی دارد جدا کند. اما افرادی که تفکر سازنده دارند، افرادی پویا و تلاشگر هستند و همیشه در حال جنب و جوش هستند تا اینکه بتوانند بهترین مسیر و بهترین اقدام را برای ساختن زندگی زیبای خود انتخاب کنند.
۴- افرادی که تفکر بازدارنده دارند افرادی هستند که به راحتی تسلیم میشوند
افرادی که تفکر سازنده دارند در صورتی که مسألهای را در زندگیشان تجربه کنند به دنبال راه حلهای آن میگردند و هرگز تسلیم نمیشوند اما افراد نوع دیگر در برابر مشکلات و مسائل زندگی تسلیم شده و به خلوت خود پناه میبرند. آنها پویا و تلاشگر نیستند و به دلیل اینکه دنبال راه حل مسائل نیستند بنابراین خلاقیتی ندارند.
۵- افرادی که تفکر بازدارنده دارند افرادی بدون هدف هستند
افرادی که تفکر بازدارنده دارند افرادی هستند که در زندگیشان دنبال هدفی نیستند. آنها اصولا به زندگی هدفمند اعتقادی ندارند زیرا باور دارند که زندگی را سرنوشت میسازد نه خود آنها. اگر کسی بر این باور باشد که هیچگونه دخالتی در اتفاقات زندگیاش ندارد چگونه میتواند هدفگذاری و برنامهریزی کند و نهایتا به اهداف خود برسد؟!
آیا افرادی که تفکر بازدارنده دارند میتوانند تفکر خود را تغییر دهند؟
پاسخ این سؤال مثبت است. انسان ذهنی دارد که قابل برنامهریزی و برنامهریزی مجدد است. ذهنی که قابل برنامهریزی باشد میتواند به راحتی تغییر کند. حال چگونه این تغییرات در ذهن انسان ایجاد و نهادینه میشود؟
تمام افکار، باورها، برنامههای ذهنی، احساسات و در نهایت رفتارهای انسان تحت تأثیر تصاویر ذهنی او است. پس اگر بخواهیم نوع تفکر یک شخص را تغییر دهیم باید به او یاد بدهیم روی تصاویر ذهنی خود کار کند.
ان ال پی دانشی است که به صورت تخصصی و ویژه روی این تصاویر ذهنی کار میکند و تصاویر ذهنی افراد را تغییر میدهد. افرادی که نوع خاصی از تفکر را دنبال میکنند حتما تصاویر خاصی را در ذهن خود میسازند و آن تصاویر را در ذهن خود حفظ و نگهداری میکنند.
اگر میخواهید افکار، باورها، برنامههای ذهنی، احساسات و رفتارهای خود را تغییر دهید باید تصاویر مربوط به هرکدام از مواردی که بیان شد را تغییر دهید. اگر خود را به صورت قربانی میبینید قطعا تصاویری از قربانی شدن و مورد ظلم واقع شدن را در ذهن خود ساختهاید و به این تصاویر بها داده و آنها را در ذهن خود حفظ میکنید.
ان ال پی به شما کمک میکند که تصاویر ذهنی خود را تغییر دهید و به محض اینکه این تصاویر تغییر کنند نوع تفکر شما، باورهای شما، برنامههای ذهنی شما، احساسات و رفتارهای شما هم تغییر خواهند کرد. برای تغییر هرکدام از مواردی که گفته شد کافی است تصاویر ذهنی مربوط به آنها را تغییر دهید.
نتیجه:
انسانها با هر نوع تفکر و با هر نوع باور و هر نوع رفتاری قابل تغییر هستند و اگر شرایطی که در حال حاضر دارند را بپذیرند و برای ساختن شرایط دلخواه خود اقدام کنند میتوانند زندگیشان را هرطور که دلشان میخواهد تغییر دهند.
شما تا یادگیری دانش قدرتمند ان ال پی فقط ۲ دقیقه فاصله دارید. همین الان فیلمها و فایلهای دوره رایگان را در ایمیل خود دریافت کنید. کافی است نام و ایمیل خود را وارد کنید
سلام استاد گرامی بسیار عالی من مدتی طولانی ساکن بودم و بسیار تفکرات منفی به سراغم اومده بود طوریکه ماه ها تو اتاقم بودم و هیچ تحرکی نداشتم اما شکر خدا با رفتن به دل طبیعت و یکمدت زندگی کردن کاملا انرژی مثبتو لمس کردم و میدونم چقدر لذت بخشه و کارایه آدمو آسون میکنه، این ویدئورو دیدم فهمیدم در راه بهبودم و انرژیایه مثبت و خدا کنارمه ممنون از مطالب کاملا مفیدتون