چگونه به موفقیت برسیم؟

2,857

راه های رسیدن به موفقیت کدامند؟

شاید بارها از خود پرسیده باشید که موفقیت چیست؟ و چه کسانی افراد موفقی هستند؟ ما چگونه به موفقیت برسیم؟ شاید خودتان بارها طعم موفقیت را چشیده باشید و در آن زمان احساس موفق بودن داشته اید.

بیشتر افراد حداقل یک بار هم که شده در جنبه ای از زندگی توانسته اند به چیزی که می خواسته اند برسند. شاید در آن لحظه حسی از پیروزی و لذت رسیدن به هدفشان را درک کرده باشند.

این همان موفقیت است. این همان حسی است که از درون به شما دست داده است.

موفقیت چیست؟

با مقدماتی که گفته شد می توان موفقیت را به صورت زیر تعریف کرد:

موفقیت حسی درونی است که معمولا افراد پس از رسیدن به اهداف خود این حس را تجربه می کنند. می توان گفت اگر در نظر دیگران شما انسان موفقی باشید و نظر دیگران این باشد که شما انسانی هستید که به موفقیت رسیده اید. از خود بپرسید که آیا حسی در وجود شما هست که به شما ثابت کند شما انسان موفقی هستید؟

به کلام دیگر آیا خودتان احساس می کنید که موفق هستید؟ اگر چنین احساسی دارید پس شما موفق هستید و اگر باوجود نظر دیگران که شما انسان موفقی هستید حس موفق بودن در وجود شما نیست باید در پی ایجاد این حس باشید تا خودتان را موفق بدانید.

حال ممکن است این حس زمانی در شما ایجاد شود که به یک نتیجه مطلوب کوچکی که در نظر دیگران اهمیتی نداشته باشد رسیده باشید و یا ممکن است به هدفی بزرگ برسید تا حس موفق بودن را درک کنید.

راه های دستیابی به موفقیت

در مطالبی که گذشت ما به بیان و تعریف موفقیت پرداختیم و گفتیم که موفقیت یک حس درونی است و این حس در افراد مختلف متفاوت است. اکنون در ادامه قصد داریم به این سؤال پاسخ دهیم: چگونه به موفقیت برسیم؟ در مکاتب مختلف راه های رسیدن به موفقیت زیاد است.

از دید دانش ان.ال.پی رسیدن به موفقیت فرمول خاصی دارد و اگر کسی خواهان موفقیت است باید ۴ گام اساسی زیر را بردارد. مطمئن باشید توجه به این فرمول و برداشتن ۴ گام موفقیت، می توانید به آن حسی که آن را موفقیت می نامید برسید.

۱- بدانید چه می خواهید و اهدافتان مشخص باشد

۲- اقدام عملی (دست به اقدام بزنید)

۳- راه ها را بسنجید (تیز حسی داشته باشید)

۴- انعطاف پذیر باشید

اگر به فرمول های دیگر رسیدن به موفقیت هم کمی توجه کنید به این نتیجه می رسید که این چهار نکته کلیدی، اساس رسیدن به موفقیت هستند.

حال بعد از دانستن این نکات این شما هستید که می توانید موفقیت را رقم بزنید. ما اکنون می دانیم چگونه به موفقیت برسیم؟ و گام بعدی این است که این نکات را به کار ببریم و از آنها در رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم.

موفقیت چیست؟

۱- بدانید چه می خواهید

بیشتر انسان ها در همین اولین گام مانده اند و نمی دانند که در پی چه چیزی هستند! به نظر شما اگر کسی نداند که چه می خواهد اصلا نمی داند باید دنبال چه چیزی باشد می تواند به موفقیت برسد؟ مسلما نه!

انسانی که هدفی ندارد چگونه ممکن است به هدف برسد؟ اصلا هدفی موجود نیست که به آن برسد. نداشتن هدف به شبیه این است که شما به یک دوراهی رسیده اید و برای شما که مقصدی ندارید مهم نیست که از کدام یک از این دو مسیر راهتان را ادامه بدهید. از هر کدام بروید به جایی می رسید که مقصدتان نیست. پس تفاوتی ندارد که از کدام مسیر بروید.

تفاوت آرزو و هدف در چیست؟

بیشتر افراد در زندگی شان آرزوهایی دارند. شاید پیش خود فکر کنند که آرزو داشتن به معنی داشتن هدف است. داشتن آرزو خوب است. این آرزو است که اگر در ذهن پرورش پیدا کند تبدیل به هدفی خواهد شد که اشتیاق سوزان چاشنی رسیدن به آن خواهد بود.

آرزو هدفی است که در ذهن مانده است و مادامی که در ذهن است به واقعیت تبدیل نخواهد شد ولی هدف علاوه بر اینکه در ذهن پرورش می یابد، نوشته می شود و برای رسیدن به آن اقدام می شود.

آرزو فقط در ذهن است و صاحب آرزو برای رسیدن به آن اقدام نکرده است. با این حال این آرزو است که به هدف تبدیل می شود و داشتن آرزو لازمه داشتن هدف است.

با این توضیحات می توان به این نتیجه رسید که آرزو لازمه رسیدن به موفقیت است و هر کس آرزویی دارد و آن را به هدف تبدیل کند گام اول را برای رسیدن به هدفش برداشته است.

 برای اینکه هدفی به واقعیت تبدیل شود لازم است به سه نکته توجه شود.

۱-آرامش داشته باشید و در کار و زندگیتان منظم باشید

۲- برنامه ریزی کنید و با برنامه ریزی به سمت اهدافتان حرکت کنید

۳- در انجام کارهایتان سرعت عمل داشته باشید

نگرش تان را نسبت به زندگی تغییر دهید

شاید این جمله را بارها شنیده باشید که زندگی را هر طور بگیری به همان صورت می گذرد. این نحوه نگرش شما به خودتان، زندگی تان و به محیط اطرافتان است که می تواند شما را در رسیدن به اهدافتان کمک کند.

اگر همیشه دنبال این هستید که دنیا را طوری ببینید که دشمن شماست و اجازه نمی دهد به اهدافتان برسید در واقعیت هم همینطور خواهد شد.

اگر نگرش شما نسبت به دنیا و محیط اطرافتان این باشد که دنیا در تلاش است که شما به اهدافتان برسید حتما همین طور خواهد شد و در واقعیت هم دنیا و هر آنچه در آن است به کمک شما می آیند تا شما به اهدافتان برسید.

ارکان ضروری رسیدن به موفقیت کدامند؟

۱- آرزوی موفقیت

برای اینکه به موفقیت برسید نیاز است آرزوی رسیدن به موفقیت را در ذهن داشته باشید. بارها گفته شده است که برای رسیدن به موفقیت داشتن آرزو و تبدیل این آرزو به هدف لازم است. لازمه رسیدن به موفقیت آرزوی رسیدن به آن است.

اگر در عمق ذهن خود خواهان موفقیت نباشید، محال است که به موفقیت برسید. پس اگر برای رسیدن به موفقیت اشتیاق سوزانی دارید پس منتظر رسیدن به موفقیت باشید و گرنه تلاشتان بی فایده است.

۲- باور رسیدن به موفقیت

طبق قانون اثر متضاد دکتر امیل کوئه، اگر برای رسیدن به چیزی باور نداشته باشید و با این وجود برای رسیدن به آن تلاش کنید، هر چه تلاش کنید، کمتر نتیجه می گیرید. ان.ال.پی پیشنهاد می کند که برای رسیدن به موفقیت باید باورتان را تغییر دهید.

یعنی اگر باورهای مخربی در ذهن دارید و این باور مانع رسیدن به نتیجه می شود، لازم است باورتان را تغییر دهید.

ان.ال.پی می گوید، تصویر هدفتان را در ذهنتان بسازید. این مهم است که در ذهنتان چه تصاویری را پرورش می دهید و اگر تصاویر ذهنی شما با آنچه که می خواهید تفاوت دارد، در پی تغییر آن باشید.

وقتی که به موفقیت خود باور داشته باشید اعتماد به نفستان هم بالا خواهد رفت و با انرژی بیشتری به حرکت خود ادامه می دهید و اگر هم نتوانید زود به نتیجه برسید روحیه خود را از دست نخواهید داد و همچنان پرقدرت ادامه خواهید داد. پس باورهای شما در موفقیت شما بسیار مؤثر می باشند.

باورهای نیروبخش می توانند مانند باطری هایی هستند که در هر لحظه به شما انرژی می دهند و باعث شتاب گرفتن شما می شوند. گاهی اوقات باورهایی هستند که برعکس عمل می کنند و اجازه حرکت به سمت اهدافتان را نمی دهند و اگر هم حرکتی بکنید در مسیرتان سست و خسته خواهید شد.

پس اگر فکر می کنید که باوری محدودکننده دارید سعی کنید آن را با باوری نیروبخش جایگزین کنید تا انرژی تان تحلیل نرود. در مورد باورهای نیروبخش و باورهای محدودکننده به طور مفصل در مقاله ای گفتگو کرده ایم.

 برای آشنایی با باورهای نیروبخش و باورهای محدودکننده مقاله زیر را مطالعه کنید.

۳- پذیرش موفقیت

بسیاری از انسان هایی که به موفقیت نمی رسند پذیرای آنچه می خواهند نیستند. انسان باید آمادگی داشته باشد که هر آنچه را که در پی آن است بپذیرد و اشتیاق سوزانی برای رسیدن به آن داشته باشد. اگر از عمق وجود خواهان چیزی باشید پس برای رسیدن به آن و داشتنش تلاش خواهید کرد.

به یاد داشته باشید که به این سه رکن قصد هم گفته می شود. نیروی قصد بسیار زیاد است. این نیت و قصد انسان است که او را به موفقیت می رساند. به نیروی قصد ایمان داشته باشید. اگر دنبال جواب سؤال چگونه به موفقیت برسیم؟ هستید باید قصد داشته باشید که به جواب آن برسید.

انسان اگر قصد داشته باشد که به چیزی برسد کائنات هم به او کمک خواهند کرد. نکته دوم که باید بدانید این است که اگر انسان برای رسیدن به هدفش اشتیاق سوزانی داشته باشد، توانایی رسیدن به آن را به دست خواهد آورد.

نکته سوم این است که اگر اشتیاق سوزان برای رسیدن به هدفتان، شما را از درون می سوزاند و شما با قدرت به سمت اهدافتان حرکت می کنید، آن هدف را همین الآن دست یافته تصور کنید.

یادتان باشد که هرگاه این اشتیاق سوزان به حد نهایت خود برسد تصاویر هدفتان در صفحه خلاق ذهنتان نقش می بندد و به هر کجا که نگاه کنید تصاویر آن را خواهید دید.

گاهی اوقات نمی توانید باور کنید که موفق می شوید، همین باور نداشتن موفقیت خود باعث سستی خواهد شد. باور کنید که موفق می شوید و با این باور به سمت اهدافتان پیشروی کنید. بدانید این باورهای شما هستند که زندگی تان را می سازند.

انسانی که باورهای مخربی دارد نبرد سختی را در پیش دارد. اولین نبرد با باورهای مخربش است و دومین نبرد او نبرد با هدف می باشد. به همین دلیل انرژی زیادی را باید هزینه کند تا به هدفش برسد.

۲-  اقدام کنید

گاهی اوقات می دانید چه می خواهید و با این وجود باز هم به هدفتان نمی رسید. بسیاری از انسان ها می دانند که هدفی دارند ولی از اینکه به اهدافشان نمی رسند، شکایت می کنند. دانستن اینکه چه می خواهید کافی نیست.

این کار مانند این است که ما می دانیم مقصدمان کجاست ولی اتومبیل خود را روشن نمی کنیم و حرکت نمی کنیم.

اگر حتی اتومبیلتان روشن باشد و رانندگی نکنید باز هم محال است که به مقصدتان برسید. پس اتومبیل تان را روشن کنید و رانندگی را آغاز کنید و مسیر مقصدتان را در پیش بگیرید و به سوی آن حرکت کنید. با این کار شاید اتومبیل تان آهسته حرکت کند ولی بالاخره به مقصدتان خواهید رسید.

اگر حرکتی نمی کنید و به سمت اهدافتان حرکت نمی کنید به جمع انسان هایی پیوسته اید که زندگی بدون چالش و بی دردسر را انتخاب کرده اند و توقع دارند که مانند انسان های موفق به اهدافشان برسند. جهانی که در آن زندگی می کنیم جهان کنش و واکنش است و شما اگر کنشی داشته باشید واکنش آن را خواهید دید.

اگر ساکت و آرام بنشینید و انتظار داشته باشید که به موفقیت برسید هرگز این کار اتفاق نخواهد افتاد و موفق نخواهید شد. موفقیت پاداش تلاش و حرکت است و بدون تلاش و حرکت در همان اول مسیر با اتومبیل روشنی که در هر لحظه در حال مصرف سوخت است خواهید ایستاد.

پس تا وقتی که انگیزه دارید و هدفتان مشخص است و مقصد معینی دارید، حرکت کنید و به سمت آن به پیش بروید. اگر این کار را نکنید به زودی سوخت اتومبیل تان تمام خواهد شد و به جمع مردم عادی می پیوندید.

پس تا وقتی که اتومبیل تان سوخت دارد و می توانید حرکت کنید، پدال گاز را بفشارید و حرکت کنید. اگر حرکت کنید با گذشت زمان و چرخش چرخ های اتومبیل تان شما را به مقصدتان نزدیک تر می کند.

۳- مسیرها را بسنجید

تیز حس باشید و مسیرها را بسنجید. گاهی اوقت به خیال خودمان راه را درست انتخاب می کنیم و به سمت مقصد حرکت می کنیم و همینطور ادامه می دهیم. اگر مسیرتان اشتباه باشد، چه کار می کنید و چگونه رفتار می کنید؟ باز هم ادامه می دهید؟

بسیاری از افراد راه ها و مسیرها را اشتباه می روند و وقتی که به نتیجه نمی رسند تازه می فهمند که مسیر را درست نرفته اند، با این حال دوباره همان مسیر را با سرعت بیشتری می روند و دوباره به همان مقصدی که دلخواه آنان نیست می رسند. این است دلیل نرسیدن افراد به هدف مورد نظرشان.

اگر به مسیرها دقت کنید و بدانید که مسیری که می روید اشتباه است یا درست، می توانید از مسیر درست به حرکتان ادامه دهید و به هدفتان برسید.

یکی از دلایلی که بیشتر افراد به هدفشان نمی رسند این است که مسیر نادرست را می روند و به نتیجه قبلی می رسند و شکایت می کنند که چرا به هدفشان نمی رسند. آنها نمی دانند که ادامه دادن مسیر قبلی به معنی این است که به همان نتیجه قبلی می رسند.

سنجش مسیرها و داشتن تیزحسی به این معنی این است که به مسیرها توجه کنید و دقت کنید که آیا این مسیر، همان مسیری است که شما را به مسیرتان می رساند یا اینکه باید مسیرتان را عوض کنید. اگر به این نتیجه رسیدید که باید مسیرتان را تغییر دهید، این کار را انجام دهید و مسیرتان را عوض کنید و مسیر درست را انتخاب کنید.

اگر شما تیزحس باشید و با سرعت مسیر نادرست را تشخیص دهید، اما انعطاف پذیر نباشید، احتمال اینکه مسیرتان را تغییر ندهید زیاد است، پس لازم است گام چهارم را بردارید.

۴- انعطاف پذیر باشید

سنجیدن مسیرها بدون برداشتن گام چهارم بی فایده خواهد بود. اگر مسیر درست و نادرست را تشخیص دهید و باز هم از همان مسیر نادرست بروید، باز هم به همان مقصد قبلی می رسید. همه افرادی که به موفقیت می رسند، انسان هایی انعطاف پذیر می باشند و در تغییر مسیرهایشان سخت نمی گیرند و برای ماندن در مسیر قبلی پافشاری نمی کنند.

ما انسان ها موجوداتی هستیم که مبرا از اشتباه نیستیم و این اشتباهات ماست که تجربیات ما را می سازند. تجربیات ما در انتخاب مسیرهایی که ما را به هدف می رسانند، بسیار مهم هستند و مهم تر از اینها انعطاف پذیری ما است.

ما پقدر انعطاف پذیر هستیم و تا چقدر حاضریم تغییر کنیم؟ اگر انسانی باشیم که راضی به تغییر نباشیم احتمال اینکه به نتیجه مطلوب برسیم، بسیار پایین است.

به همین دلیل است که انعطاف پذیری گام مهمی است که باید برداریم. بعد از سنجیدن مسیرها این انعطاف پذیری ماست که نشان می دهد ما به هدفمان می رسیم یا نه؟ اگر مسیر را اشتباه رفتید، دوباره همان مسیر را با همان سرعت قبلی نروید.

اگر سر راهتان دیوار محکمی است و یک بار به آن دیوار برخورد کرده اید، بار دوم اگر از همان راه بروید و این بار با سرعت بسیار زیاد، سرتان شدیدتر به آن دیوار خواهد خورد و آسیبی که خواهید خورد این بار شدیدتر خواهد بود.

گام چهارم گام آخر است و اگر این گام آخر را برندارید احتمال پیروزی تان بسیار کم خواهد بود. اگر سه گام اول را برداشته اید، و مسیرتان اشتباه است، گام آخر را بردارید و مسیرتان را تغییر دهید. چه بسا این تغییر مسیر باعث شود که مسیر مناسب را انتخاب کنید و این مسیر شما را به نتیجه مطلوب برساند.

چرا انعطاف پذیر بودن سخت است؟

وظیفه اصلی ذهن ناخودآگاه انسان حفظ رفاه، امنیت و آسایش او است. بنابراین برای ایجاد این شرایط دوست ندارد، تغییر کند. اگر بیشتر انسان ها دوست ندارند تغییر کنند به این دلیل است که مغز انسان برای تغییر طراحی نشده است.

مغز انسان تغییر را دوست ندارد، چون با تغییر است که انسان از حاشیه امنیت خود خارج می شود و با تغییر است که شرایط آرام انسان به هم می ریزد و انسان چالش را تجربه می کند و مغزی که چالش را دوست ندارد، به همان نسبت هم دوست ندارد که تغییر کند.

این تفاوت است که باعث تفاوت می شود

تفاوت انسان های موفق و عادی در این است که انسان های موفق در پی تغییر هستند و انسان های عادی دوست ندارند که از حاشیه امن خود خارج شوند. این نوع فکر کردن انسان است که باعث می شود انسان ها با هم متفاوت باشند.

اگر شما تغییر را دوست دارید به این دلیل است که نوع فکرتان شما را به سمت تغییر می کشاند و اگر می بینید که افراد عادی موفق نمی شوند به این دلیل است که دوست ندارند از محدوده امن خود بیرون بیایند و خود را به چالش بیاندازند.

انسان های موفق برای رسیدن به موفقیت بهای آن را می پردازند و انسان های عادی دوست ندارند هزینه کنند و برای اینکه هزینه نکنند دوست دارند در همان حال بمانند. انسان های موفق با خوشحالی به سمت تغییر پیش می روند و انسان های عادی حاضرند بمیرند و تغییر نکنند. این تفاوت در فکر کردن است که باعث تفاوت می شود.

اگر به فکر تغییر هستید پس شروع کنید

در این مقاله گفتیم که چگونه به موفقیت برسیم؟ گفتیم که برای رسیدن به موفقیت باید چهار گام اساسی را بردارید. گام اول این بود که بدانید چه می خواهید، گام دوم این بود که اقدام کنید، گام سوم این بود که تیز حس باشید و با تیزحسی مسیرهای درست را از نادرست تشخیص دهید. گام چهارم این بود که انعطاف پذیر باشید و با انعطاف پذیری، تغییر مسیر دهید و مسیر درست را انتخاب کنید.

اکنون با مطالعه این مقاله به پاسخ سؤال چگونه به موفقیت برسیم؟ رسیده اید. یادتان باشد که فقط رسیدن به پاسخ مهم نیست. مهم این است که به یافته های خود عمل کنید. این هم یکی از تفاوت هایی است که انسان های عادی و موفق دارند.

لازمه رسیدن به موفقیت این است که اقدام کنید و بهای موفقیت را بپردازید. فرض کنید شما و دوستتان زیر یک سایه بان ایستاده اید. ناگهان باران شروع به باریدن می کند و لحظه به لحظه شدیدتر می شود. شما و دوستتان دو انتخاب دارید.

انتخاب اول این است که همان جا بمانید تا اینکه باران قطع شود. در این صورت مشخص نیست که چه موقع باران قطع می شود و شما چه زمانی به سمت خانه تان حرکت می کنید!

انتخاب دوم این است که از حاشیه امن خود بیرون بیایید و در زیر باران به سمت خانه تان حرکت کنید. در این صورت خیس خواهید شد، با این وجود لحظه به لحظه به خانه تان نزدیک تر می شوید. شما در این انتخاب خیس شدن را به نرسیدن ترجیح داده اید.

شاید شما ترجیح بدهید از زیر سایه بان بیرون بیایید و به سمت خانه حرکت کنید و دوستتان همان جا بماند و به شما کاری نداشته باشد.

با انتخابی که شما و دوستتان کرده اید نتیجه کاملا مشخص است. شما بهای رسیدن به خانه را پرداخت می کنید و در نهایت به مقصد می رسید و دوستتان بهای رسیدن به خانه را نمی پردازد و به مقصد نمی رسد.

رسیدن به موفقیت هم بهایی دارد. برای این که به موفقیت برسید باید بهای آن را بپردازید. باید اهدافتان را انتخاب کنید و برای رسیدن به اهدافتان اشتیاق سوزانی داشته باشید و برنامه ریزی کنید و در نهایت از حاشیه امن خود بیرون بیایید و به سمت اهدافتان حرکت کنید. این گونه است که به نتیجه ای که می خواهید، خواهید رسید.

نتیجه:

در این مقاله سعی کردیم به سؤال چگونه به موفقیت برسیم؟  پاسخ دهیم. حال که جواب سؤال چگونه به موفقیت برسیم؟ را می دانید، نوبت آن است که خودتان اقدام کنید. اولین کاری که باید می کردید این بود اهدافتان را بشناسید و گام دوم را بردارید و اقدام کنید.

گام سوم این بود که تیزحس باشید و در نهایت گام چهارم را بردارید. یعنی انعطاف پذیر باشید و اگر مسیرتان اشتباه است آن را تغییر دهید. با انتخاب مسیر درست است که به چیزی که می خواهیم می رسیم.

یک پیشنهاد عالی

شما می توانید برای یادگیری و آموزش دانش تغییر یعنی ان.ال.پی یا برنامه ریزی عصبی زبانی در دوره رایگان آموزش ان.ال.پی شرکت کنید.

در اینجا ثبت نام کنید

ثبت نام در دوره رایگان آموزش ان.ال.پی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دوره کاملاً رایگان و کاربردی آموزش NLP
3 ساعت فیلم آموزشی رایگان به همراه فایل صوتی آن ها
با استفاده از قدرت ذهنتان زندگی خود را آنطور که دوست دارید بسازید.
کمتر از 5 ثانیه تا دانلود فاصله دارید!
شرکت در دوره کاملاً رایگان و کاربردی آموزش NLP