قدرت سؤالات
استفاده از قدرت سؤالات
شاید داستان استانیسلاوسکی لخ را شنیده باشید. برای درک بیشتر قدرت سؤالات داستان لخ شنیدنی است. بدون هیچ دلیلی نازیها به خانه لخ حمله کردند. او و خانوادهاش را به اسارت بردند. اردوگاه مرگ کراکو منتظر آنها بود. خانوادهاش را در مقابل چشمانش تیرباران کردند.
او طاقت درک این تجربه را نداشت. اما امیدواری به آزادی در دیدگانش موج میزد. همه زندانیان از مرگ و نیستی صحبت میکردند اما سؤالات و جملات او اصلا شبیه دیگران نبود.
به زندگیاش ادامه داد. یک روز به اتفاقاتی که در اطرافش میافتاد نگاهی کرد و به این نتیجه رسید که اگر یک روز دیگر در آن اردوگاه بماند حتما خواهد مرد. تصمیمی قاطع گرفت. تصمیم گرفت که فرار کند. او تصمیم گرفت در آنجا نباشد اما چگونه باید این کار را انجام میداد؟! خودش هم نمیدانست. هدفش مشخص بود، فرار از اردوگاه مرگ و پایان دادن به تحمل سختیها.
در مدتی که آنجا بود از زندانیان دیگر این سؤال را میپرسید که چگونه میتوانم از این اردوگاه فرار کنم؟ پاسخ همه شبیه هم بودند. “فرار؟ از چه چیزی حرف میزنی؟! فرار را فراموش کن، کار تو تمام است و اینجا پایان زندگیات رقم خواهد خورد. با این سؤالات خودت را آزار نده.” آنها میگفتند: باید سخت کار کنی تا بتوانی زنده بمانی.
او تصمیم گرفته بود فرار کند و فقط این سؤال را میپرسید: چگونه باید فرار کنم؟ پاسخهای دیگر زندانیان برایش مفهوم و معنی خاصی نداشت. پاسخ خودش مهم بود. ” باید دنبال راه فرار باشم” آنروز سؤال او متفاوت بود. ” چگونه میتوانم همین امروز از اینجا فرار کنم؟”
انگار ناخودآگاه به قدرت سؤالات پیبرده بود. او از سؤالی که پرسید به نتیجهای شگفتانگیز رسید. سرانجام غول درونی او بیدار شد و به او پاسخ داد تا بتواند نقشه فرار خود را از اردوگاه مرگ بکشد. پاسخ را ذهن قدرتمند او داد. او را به سمت جنازههای متعفی که که پشت کامیون انباشته شده بودند هدایت کرد.
لاشه انسانهایی که با گاز خفه شده بودند و جواهرات و حتی دندانهای طلای آنها را درآورده بودند و آنها را بدون لباس پشت کامیون جمع کرده بودند.
لخ در آن شرایط به جای اینکه بپرسد چرا نازیها اینهمه ظالم و بیعاطفه هستند؟ یا چرا خداوند هیچ کاری انجام نمیدهد؟ سؤال متفاوتی پرسید؟ ” چگونه میتوانم از این شرایط برای فرار خودم استفاده کنم؟ زمانی که این سؤال را پرسید بلافاصله پاسخ سؤالش را دریافت کرد.
قدرت سؤالات درست، به او کمک کرد تا بتواند به این نتیجه برسد که باید خود را در بین جنازهها مدفون کند. او در پایان روز خود را به پشت کامیون رساند و با ترس زیاد لباسهایش را درآورد و خودش را به مردن زد.
او خود را در پشت کامیون لخت و عریان در بین لاشههای انسانها پنهان کرد. تصمیم او به حدی قاطع بود که وقتی جنازههای دیگر را روی او میانداختند اصلا تکان نمیخورد. در آنجا تنها چیزی که آزارش میداد بوی تعفن اجساد بود. او منتظر بود تا کامیون حرکت کند. سرانجام صدای روشنشدن کامیون را شنید و لرزشهای آن را که در حال حرکت بود احساس کرد. آنزمان بود که نور امیدی بر دلش تابید.
کامیون پس از طی مسافتی ایستاد تا بار خود را تخلیه کند. دهها جسد بیجان و متعفن به همراه بدن زنده یک انسان قدرتمند به داخل گودالی که از قبل کنده شده بود خالی شدند. استانیسلاوسکی لخ مردی که برای نجات خود سؤال قدرتمندی پرسید منتظر بود که تاریک شود و از تاریکی شب استفاده کند تا بتواند مسافت طولانی را بدود تا به آزادی برسد.
او نجات یافته بود و همه اینها به دلیل قدرت سؤالات بود. او سؤالی را پرسید که با سؤالات زندانیان دیگر متفاوت بود و به همین دلیل هم به پاسخ خوبی رسید.
شناخت نیروی شگرف ذهن ناخودآگاه
بیشتر ما وقتی که با افراد موفق روبرو میشویم با خود میگوییم آنها توانایی ذاتی برای موفقیت دارند و اگر به موفقیتهای بزرگی رسیدهاند به دلیل خوششانسی یا توانایی ذاتی آنها است. اما واقعیت این است که مغز انسان این توانایی را دارد که بتواند قدرتمندتر از هر کامپیوتر پیشرفتهای به پاسخ سؤالات دست پیدا کند. اگر فردی با قدرت سؤالات آشنا باشد و بتواند سؤالات خوبی بپرسد مغز او میتواند او را به پاسخهای خوبی برساند.
مغز ما چنان قدرتمند است که میتواند در ما عواطف و احساساتی ایجاد کند که هیچ فنآوری یا صنعتی قدرت ساخت این عواطف را ندارد. کارکرد مغز بسیار پیچیده است و در عین این پیچیدگی، ما توانایی یادگیری کارکرد مغز را داریم. اگر با نحوه کارکرد مغزمان آشنا نباشیم ظرفیت و توانایی مغزمان معنی و مفهوم خود را از دست میدهد و ما نمیتوانیم از این توانایی شگفتانگیز مغز استفاده درستی بکنیم.
تفاوت انسانها در چیست؟
برای اینکه بتوانید احساس و عواطف خود را تغییر دهید بهترین کار این است که توجهتان را تغییر دهید. اگر به بدبختیهای جهان فکر کنید قطعا احساس خود را به بدترین حالت تغییر میدهید و اگر به خوبیها و خوشبختیهای جهان توجه کنید و افکارتان را به سمت شادیها و خوشبختیها هدایت کنید در این صورت احساس خوشبختی خواهید کرد.
برای اینکه بتوانید توجه خود را تغییر دهید بهترین راه طرح سؤالات درست است. اگر سؤالاتی که از خود میپرسید به شما کمک نمیکنند تصمیم بگیرید سؤالات جدیدی بپرسید. سؤالاتی که توجه شما را تغییر دهند و شما را به سمت شادی و خوشبختی هدایت کنند.
شما با طرح سؤالات جدید به پاسخهای جدیدی میرسید. چون مغز شما مانند غول چراغ جادو آماده انجام دستورات شما است. هرآنچه که به مغزتان دستور دهید آن را انجام خواهد داد. مانند استانیسلاوسکی لخ اگر سؤالاتی را بپرسید که به شما کمک کند تا از اسارت مغزتان رهایی پیدا کنید، قطعا به پاسخ درستی خواهید رسید.
مغز شما ناگزیر است به سؤالات شما پاسخ دهد. اگر سؤالات خوبی بپرسید پاسخهای خوب و اگر سؤالات منفی بپرسید پاسخهای منفی و نابودکننده دریافت خواهید کرد.
نحوه اثرگذاری قدرت سؤالات
سؤالاتی که میپرسیم باعث انجام سه عمل میشوند که در زیر آنها را توضیح میدهیم
۱- سؤالات بلافاصله مرکز توجه ما را تغییر میدهند
اگر از خودتان بپرسید چرا افسرده شدهام؟ یا چرا دائما شکست میخورم؟ یا اگر میپرسید چرا هیچکس عاشق من نیست؟ مرکز توجه خود را به این سمت معطوف میکنید که افسرده هستید و هیچکس شما را دوست ندارد. در نتیجه شما در همان حالات روحی میمانید و کسی هم شما را دوست نخواهد داشت.
اما اگر از خودتان بپرسید چگونه میتوانم خودم را تغییر بدهم؟ چگونه میتوانم دوست داشتنی باشم؟ آنگاه خود را در حالتی قرار میدهید که به راه حل فکر کنید.
سؤالاتی که از خود میپرسید دلایل واقعی را در اختیارتان قرار میدهند تا احساسات دلخواه را در خودتان ایجاد کنید. ما میتوانیم با تغییر مرکز توجهمان بلافاصله احساس خود را تغییر دهیم. ما امکانات خوبی در مغزمان داریم که میتوانیم از این امکانات و تواناییهای خدادادی استفاده کنیم و زندگیمان را غنیتر کنیم.
ما با پرسیدن سؤالات نیروبخش الگوی قدیمی رفتارمان را به هم میریزیم و به پاسخی میرسیم که الگوی جدیدی را در مغزمان ایجاد میکند و به رفتار جدیدی منتهی میشود.
۲- سؤالات باعث تغییر عوامل حذف شده میشوند
انسانها موجودات خارقالعادهای در حذف اطلاعات هستند. در مغز ما سه ساز و کار وجود دارد که باعث میشوند نقشههای واقعی از دنیای خود نداشته باشیم. حذف، تغییر شکل و تعمیم سه ساز و کاری هستند که باعث میشوند دنیای هر شخصی با افراد دیگر متفاوت باشد. درک و شناخت هر سه ساز و کار بسیار مهم هستند اما در اینجا به موضوع حذف اطلاعات میپردازیم.
ذهن آگاه ما همزمان فقط میتواند تعداد ۵ الی ۹ قطعه اطلاعات را پردازش کند و بقیه اطلاعات یا حذف میشوند یا تغییرشکل داده میشوند یا اینکه تعمیم داده میشوند. بعضی از اطلاعات به قیمت بها دادن به اطلاعات دیگر حذف میشوند.
اگر به بعضی از امور و اطلاعات بها ندهیم آنها را حذف کردهایم. این اطلاعات توسط ذهن خودآگاه ما حذف شدهاند اما در ذهن ناخودآگاه ما همه آن اطلاعات ثبت و ذخیره میشوند. چون به صورت آگاهانه ذهن خودآگاه ما فقط به تعداد معدودی از اطلاعات تمرکز میکند. به طور مثال یک فرد افسرده فقط به افسردهسازها توجه میکند و همه آن اطلاعاتی که باعث خروج از افسردگی میشوند را حذف میکند و به آنها توجهی ندارد.
در برخورد با افراد افسرده بهترین کار این است که آنها را متوجه کل اطلاعات بکنیم به طوری که به اطلاعات حذف شده هم توجه کند. در این صورت اطلاعات حذف شده به او کمک میکند که فقط به افسردهسازها توجه نکند و نگاهی هم به داشتههای خود بیندازد و به داراییهای خود هم توجه کند.
اگر فردی احساس غم و غصه میکند، یکی از دلایل مهمش این است که تمام دلایلی را که باعث احساس خوب میشوند را حذف کرده است.
بنابراین اگر از کسی سؤال نیروبخشی بکنید، مرکز توجه او را تغییر میدهید. به طور مثال اگر شخصی از شما بپرسد که آیا تو هم مثل من احساس پوچی میکنی؟ ذهن شما بلافاصله همه اطلاعاتی که مربوط به عدم احساس پوچی است را حذف میکند و توجه شما فقط به اطلاعاتی جلب میشود که احساس پوچی کنید.
شاید قبل از طرح این سؤال احساس پوچی نمیکردید اما زمانی که این سؤال از شما پرسیده شده تمام توجه شما روی اطلاعاتی متمرکز میشود که شما را به احساس پوچی برساند.
به این نتیجه میرسیم که اگر از شما سؤالی پرسیده شود ذهن ناخودآگاه شما دنبال پاسخی میگردد که به آن سؤال دهید. حتی اگر به صورت آگاهانه تمایلی برای پاسخ به این سؤال نداشته باشید، در اعماق ذهن ناخودآگاه خود به دنبال پاسخ آن سؤال هستید و به اطلاعاتی که حذف کرده اید دسترسی خواهید داشت.
۳- سؤالات، منابع ما را تغییر میدهند
سالها پیش تصمیم گرفتم برای خرید اتومبیل بهتری، اتومبیلم را بفروشم. پس از کلی تحقیق و بررسی، شرکتی را پیدا کردم که اتومبیل مورد نظرم را میفروخت. کل مبلغی را که دارایی نقدی من بود به حساب شرکت مذکور واریز کردم و منتظر شدم تا در تاریخ اعلام شده اتومبیل جدیدم را تحویل بگیرم.
مهلت مورد نظر برای تحویل آن، سه ماه اعلام شده بود. پس از سه ماه به شرکت مذکور مراجعه کردم و خواستار تحویل اتومبیلم شدم. اما کارمندان شرکت اعلام کردند هنوز نمیتوانم اتومبیلم را تحویل بگیرم و وقتی از آنها دلیل عدم تحویل خودرو را پرسیدم دلایلی را بیان کردند که از نظر من منطقی و محکمه پسند نبود.
کاری انجام ندادم. منتظر ماندم. در زمان انتظار بارها به محل شرکت مراجعه کردم و پیگیری کردم. تا اینکه پس از ماهها مراجعه و پیگیری به این پی بردم که شرکت مذکور وجود خارجی ندارد و کل مبلغی که به حساب آنها واریز کرده بودم را از دست دادم.
در این شرایط من میتوانستم دو نوع سؤال از خودم پبرسم. سؤال اول این بود: چرا حواسم را جمع نکردم و کل سرمایه نقدی خود را از دست دادم. این سؤالی است که خیلی از مردم از خودشان میپرسند. من نمیگویم بی خیال باشید و همه سرمایه خود را از دست بدهید. به شما میگویم در زمانی که همه تلاش خود را کردید و باز متضرر شدید نباید این سؤال را از خود بپرسید.
سؤال دومی که عده کمی از افراد از خودشان میپرسند دقیقا سؤال من از خودم بود. از خودم پرسیدم: چگونه می توانم به این شرایط مسلط شوم؟
در شرایطی که خودروی شخصیام را از دست داده بودم و کل مبلغی که بابت خودرو پرداخت کرده بودم از حسابم خارج شده بود از خودم پرسیدم: چگونه میتوانم این مسأله را حل کنم و بر اوضاع پیش آمده مسلط شوم. کمی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که علاوه بر رسیدگی به شرکت مذکور و برخورد قانونی با مدیر شرکت باید اوضاع مالی خود را بهتر کنم. تصمیم گرفتم تا با کسب تجربیات مفید این اشتباه را تکرار نکنم.
تصمیمی که گرفتم احساسم را بهتر کرد و این اشتباه را به عنوان یک تجربه بزرگ پذیرفتم. من یک تجربه داشتم که برایم گران تمام شده بود و باید قدر این تجربه را میدانستم. تمام تلاشم را کردم تا بتوانم راه جدیدی را امتحان کنم و نقصان مالی پیش آمده را جبران کردم. سؤالی که پرسیدم به من کمک کرد تا بر اوضاع اقتصادی خود مسلط شوم. این قدرت سؤالات بود که به من کمک کرد تا زندگی مالی خود را از نو بسازم.
به قول ریچارد بندلر بنیانگذار دانش ان ال پی تفاوتی که باعث تفاوت میشود نوع نگاه ما به زندگی است. اتفاقی که برای من افتاد برای خیلی از افراد دیگر هم افتاد. این اتفاق همزمان برای ۴۰۰ نفر دیگر هم افتاده بود. به طور قطع خیلی از افرادی که درگیر ماجرای مشابه بودند از قدرت سؤالات آگاهی کافی نداشتند و از خودشان سؤالاتی را پرسیدند که نه تنها به آنها کمکی نکرد، بلکه آنها را بیشتر دچار مشکل کرد و احساسات آنها را جریحه دار کرد.
از آن روز تا به حال تمام تلاشم را انجام دادهام تا بتوانم افراد را با قدرت ذهنشان آشنا کنم و به آنها بگویم که اگر بتوانند قدرت ذهنشان را بشناسند و با نحوه کارکرد مغزشان آشنا شوند، قطعا میتوانند بر تمامی مسائل زندگی غلبه کنند و زندگیشان را به شاهکاری بی همتا تبدیل کنند.
الگوی سؤالات نیروبخش
بیشتر افراد معمولا از الگوی خاصی پیروی میکنند و سؤالات خاصی از خود و دیگران میپرسند. همانطور که گفتم بیشتر مردم از الگوی سؤالات تضعیفکننده پیروی میکنند و سؤالاتی را میپرسند که نه تنها به آنها کمکی نمیکند بلکه آنها را ضعیفتر و روحیه آنها را شکنندهتر میکند.
اگر دوست دارید زندگیتان را غنیتر کنید، بهتر است الگویی از سؤالات را مورد توجه قرار دهید که نیروبخش باشند و به شما کمک کنند تا بتوانید مسائل زندگیتان را حل کنید، نه اینکه خودتان را بیشتر غرق مشکلات کنید.
بیشتر انسانهای موفق جهان در زمانی که درگیر مسألهای میشوند به جای اینکه غرق خود مشکل شوند تمام تلاش خود را میکنند تا بتوانند راه حلی برای حل مسأله بیابند. اما افراد عادی خودشان را غرق خود مشکل میکنند و اصلا به این فکر نمیکنند که خود مسأله مهم نیست بلکه این راه حل مسأله است که مهم است و باید این سؤال را از خود بپرسند که راه حل این مسأله چیست؟
حال که به قدرت سؤالات پی بردید، در زیر چند سؤال نیروبخش را با هم مرور میکنیم. وقتی که سؤال درستی میپرسید ناخودآگاه احساس و و حالت روحی شما تغییر میکند و شما به منابع درونی و راه حلها دسترسی پیدا میکنید. اما اگر برعکس عمل کنید ذهن شما از راه حل مسأله دور میشود و شما نمیتوانید برای حل مسأله پاسخی پیدا کنید چون سؤالی که پرسیدهاید پاسخی متفاوت دارد.
قدرت سؤالات جادویی
اگر مشکلی برای شما ایجاد شد، پیشنهاد میکنم نام آن را مشکل نگذارید. وقتی اسم مشکل را روی یک مسأله میگذارید ذهن شما به این نتیجه میرسد که نمیتواند آن مشکل را به راحتی برطرف کند، اما نام مسأله شما را به سمتی هدایت میکند که آن مسأله را حل کنید.
پس اسم تمام مشکلات خود را تغییر دهید و از آنها به عنوان مسأله یاد کنید و برای حل آن مسأله تلاش کنید. مطمئن باشید مسألهای که برای شما ایجاد شده است هرچقدر هم سخت باشد قابل حل خواهد بود به شرط اینکه برای حل آن مسأله تلاش کنید نه اینکه درگیر خود مسأله شوید.
در زمانیکه برای من مسألهای ایجاد میشود عادت دارم از سؤالات جادویی استفاده کنم. سؤالاتی که به ما کمک میکنند به جای فکرکردن به خود مسأله، به منافع و راه حلهای موجود برای حل آن مسأله فکر کنیم. در زیر ۵ سؤال جادویی را مطرح میکنم تا شما هم بتوانید از این سؤالات جادویی برای یافتن راه حل مسائل استفاده کنید.
۱- کدام جنبه این مسأله جالب است؟
شاید در اولین نگاه پاسخ دهید هیچ جنبهای از این مسأله برایم جالب نیست. اما زمانی که بیشتر فکر کردید به این پی میبرید که هر مسألهای در دل خود موهبتی را برایتان به ارمغان میآورد. باور من این است که ایجاد هر مسـألهای باعث رشد ما میشود.
همیشه گفتهام کسی که توانسته است مسأله بزرگی را حل کند قطعا با تجربهتر و پختهتر از کسی است که در زندگیاش با مسألهای برخورد نکرده است و زندگی بیدغدغهای را در پیش گرفته است.
یکی از دوستانم میگفت اگر دیدی در زندگیات مسألهای وجود ندارد و زندگی تو آرام و ساکت است قطعا مسیر خوبی را انتخاب نکردهای. خیلی از افراد فکر میکنند یک زندگی خوب به معنی این است که نباید هیچ مشکلی داشته باشند.
اما نظر من این است که زندگیای که در مسیر موفقیت است زندگیای است که در آن مسائل مختلفی پیش میآیند تا شما را بزرگتر و قدرتمندتر کنند تا بتوانید مشکلات و مسائل بزرگتری را حل کنید. پس اگر در زندگیتان با مسائلی برخورد میکنید و آنها را حل میکنید بدانید قدرتمندتر و بزرگتر میشوید.
۲- چه چیزی هنوز کامل نشده است؟
اگر مسائل مختلفی برایتان ایجاد میشود به معنی این است که بتوانید کاملتر شوید. هیچکس کامل نیست و همه ما به سوی کمال حرکت میکنیم. زندگیمان هم همینطور در حال کاملتر شدن است . شاید با افراد کمالگرا برخورد کرده باشید.
افراد کمالگرا فکر میکنند باید در همه جوانب زندگی کامل باشند تا بتوانند زندگیشان را سر و سامان دهند. افراد کمالگرا بیشتر از افراد دیگر دچار افسردگی میشوند. زیرا باور دارند که همه چیز باید کامل باشد. اما همه چیز کامل نیست.
این سؤال به شما کمک میکند تا بتوانید مسائل کامل نشده را کامل کنید و به سوی کمال حرکت کنید. با پرسیدن این سؤال جادویی مسائل را کامل شده فرض نمیکنید و به این نتیجه میرسید که باید کارهایی را انجام دهید یا تغییراتی را در شرایط زندگیتان ایجاد کنید.
۳- حاضرم چه کارهایی انجام دهم تا بتوانم اوضاع را به صورت دلخواه درآورم؟
در برابر مشکلات و مسائل نباید گله و شکایت کرد. گله و شکایت کاری را پیش نمیبرد و گرهای را باز نمیکند. بروز مسائل در زندگیتان به شما پیام میدهد که باید تغییراتی را در رفتار یا کارهای خود ایجاد کنید. آیا حاضرید رفتارتان را تغییر دهید تا اوضاع و شرایط را به صورت دلخواه درآورید؟ آیا حاضرید تلاش بیشتری انجام دهید؟
به طور مثال آیا حاضر هستید صبحها کمی زودتر از خواب بیدار شوید؟ آیا حاضر هستید روزانه ۱ ساعت بیشتر مطالعه کنید؟ آیا برای موفقیتتان حاضر هستید دورههای آموزشی را بگذرانید؟ آیا حاضر هستید شرکت خود را تأسیس کنید؟
موفقیت بهایی دارد و باید حاضر باشید بهای موفقیت را بپردازید. خود من برای رسیدن به اهدافم تمام تلاشم را انجام میدهم و برای موفقیت در کسب و کارم حاضرم هر کاری که لازم باشد انجام دهم.
۴- حاضرم چه کارهایی انجام ندهم تا اوضاع را به صورت دلخواه درآورم؟
من میدانستم نباید وقتم را هدر بدهم. میدانستم باید روزی ۵ ساعت مطالعه کنم. میدانستم باید دورههای آموزشی متفاوتی را بگذرانم. میدانستم باید بهای موفقیتم را بپردازم. میدانستم نیاز دارم بیشتر یاد بگیرم. حاضر بودم تمام این کارها را انجام بدهم. من میخواستم گله و شکایت بکنم. قطعا در زمانی که کسب و کارم را تازه شروع کرده بودم شرایط خوبی نداشتم.
برای بهتر کردن شرایط نباید از اوضاع شکایت میکردم. نباید تنبلی میکردم. نباید دیر از خواب بیدار میشدم. نباید کارها را رها میکردم. انجام ندادن کارهایی که به کسب و کارم ضربه میزدند میتوانستند کمککننده باشند. شما هم بهتر است کمی فکر کنید و به این نتیجه برسید که چه کارهایی را نباید انجام بدهید تا زندگی و کسب و کارتان شکل بگیرد و در مسیر موفقیت قرار بگیرید.
۵- چگونه میتوانم با انجام کارهای لازم و ضروری از شرایط کنونی لذت ببرم؟
این سؤال بسیار کمککننده است. بسیاری از افراد یک عمر تلاش میکنند که به هدفی برسند و سپس از زندگیشان لذت ببرند. اما باید بدانید شما باید در مسیر هدفتان از زندگیتان لذت ببرید نه اینکه تلاش کنید و در نهایت به هدف برسید و از رسیدن به هدف لذت ببرید.
ما باید کارهایی را انجام دهیم و رفتارهایی را داشته باشیم تا بتوانیم از اوضاع حال حاضر لذت ببریم. هدف نهایی ما لذت بیشتری را به ما خواهد داد و به معنی این نیست که یک عمر تلاش بدون لذت داشته باشیم.
بسیاری از افراد از زندگیشان راضی نیستند و تلاش میکنند که شرایط را تغییر دهند. من نمیگویم برای تغییر شرایط تلاشی نکنید. منظور من این است که کارهایی را انجام دهید تا بتوانید هم از اوضاع کنونی لذت ببرید، هم به هدفتان نزدیکتر شوید. اگر اینگونه عمل کنید علاوه برای رضایت از زندگی ذهنتان هم برای داشتن استراتژی قدرتمند در زندگی بازتر خواهد شد و عملکرد بهتری خواهید داشت.
در کل زندگی ما در ارتباط با کارهایی است که به آنها توجه میکنیم. باید تلاش کنیم هر روز زندگیمان را با خوشبختی، هیجان، غرور، حقشناسی و شکرگزاری، لذت، اراده و عشق بیشتری بگذرانیم.
هر روز که از خواب بیدار میشوید از خودتان بپرسید در حال حاضر چه عاملی باعث خوشبختی من است؟ پاسخ به این سؤال ذهنتان را از مشکلات و مسائل به سمت خوشیها و لذتهایی که دارید هدایت میکند و به شما کمک میکند که بهترین داراییهای زندگیتان را ببینید و بابت داشتن آنها شکرگزار باشید.
مواردی که باعث غرور در زندگیتان میشود را نام ببرید و مواردی که باعث میشوند در شما هیجان ایجاد شود بشناسید. بابت همه داراییهایی که در زندگی دارید شکرگزار خداوند باشید. این قدرشناسی و شکرگزاری باعث افزایش داراییهای شما خواهد شد.
منتظر نباشید تا اوضاع تغییر کند. همین الآن برای تغییر اوضاع تلاش کنید. کافی است نوع سؤالات خود را تغییر دهید و از قدرت سؤالات آگاه باشید و به صورت آگاهانه سؤالاتی بپرسید که به شما توان و احساس تغییر شرایط را بدهند.
در انتها پیشنهاد میکنیم برای اینکه به جمع افراد موفق بپیوندید. اگر تا به حال در دوره رایگان آموزش ان ال پی شرکت نکردهاید
همین الآن در این دوره کاملا رایگان ان ال پی شرکت کنید و فیلمها و فایلهای آموزشی را در ایمیل خود دریافت کنید
ثبت نام در دوره رایگان آموزش ان.ال.پی
Be sure to read the following:
قوانین ارسال دیدگاه در سایت
- چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
- چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
- چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
- چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
- چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.
بسیار عالی وکافی وروان وساده
وهمین یک مطلب که دل جان نوشته شده وشاهد مثال آوردید کافیست که عاقبت به خیر شوید.
درود برشما جناب آقای قراخانلو
استفاده کردیم متشکر